جدول جو
جدول جو

معنی فاضل آب - جستجوی لغت در جدول جو

فاضل آب
(ضِ)
آب زاید. (یادداشت بخط مؤلف) ، در تداول امروز آبراهه هایی است که آب زاید و کثافات خانه ها از آن عبور کند و به خارج شهر رود. و در این معنی استعمال ظرف بجای مظروف است. فاضلاب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فاضلاب
تصویر فاضلاب
ضایعات جامد یا مایعی که از طریق مجرا از محل خارج می شود، مجرای دفع ضایعات مایع
فرهنگ فارسی عمید
(ضِ لِ)
حسن بن ابی طالب یوسفی، معروف به فاضل آبی و نیز مشهور به ابن الزینب یا ابن الربیب. از شاگردان محقق اول و صاحب کتاب کشف الرموز بوده و با استاد خود مباحثاتی داشته. و از رجال اواخر قرن هفتم هجری بوده است. (از ریحانه الادب ج 1 ص 14)
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
دهی از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان که در 11 هزارگزی باختر علی آباد و سر راه شوسۀ گرگان واقع است. دشتی معتدل، مرطوب، مالاریایی و دارای 310 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه کفش گیری تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، تخم آفتاب گردان، هندوانه، خربزه و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در آنجا چندین خانوادۀ روسی ساکن هستند که کارهای نجاری و آهنگری دارند. فارس ها شال و کرباس میبافند. در آنجا پست بهداری و دبستان برقرار است. محصول این ده به خوبی معروف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(ضِ لِ جَ)
ملا حسین پسر ملا محمدجمعی. از علمای دینی اوایل قرن چهاردهم هجری و منسوب به جم در ایالت فارس است. کتابی بنام جام جم فی آثار العجم در تاریخ نوشته. درگذشت او در سال 1319 هجری قمری اتفاق افتاده است. (از ریحانه الادب ج 3 ص 180)
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 15 هزارگزی باختر چگنه بالا واقع است. جایی کوهستانی، معتدل و دارای 153 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(ضِ مَ)
دهی از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 33 هزارگزی باختر نورآباد و 21 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع است. جلگه ای سردسیر، مالاریایی و دارای 600 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه ها تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، لبنیات و پشم، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. ساکنان از طایفۀ سادات، و چادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(ضِ)
دهی از بخش دره شهر شهرستان ایلام که در 21 هزارگزی باختر دره شهر و یکهزارگزی جنوب راه مالرو هندمین به ایلام واقع است. جایی کوهستانی، گرمسیر و دارای 204 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه صیمره و محصول عمده اش غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فاضلاب
تصویر فاضلاب
کهس زه آب جایی بود که اندک اندک آب از زمین همی زاید، پساب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاضلاب
تصویر فاضلاب
((ض))
آب اضافه ای که از نهر یا رود به بیرون سرریز می کند، آب آلوده ای که از حمام ها و توالت ها و... به چاه سرازیر می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فاضلاب
تصویر فاضلاب
پساب
فرهنگ واژه فارسی سره